Sunday, February 05, 2006

1 hour to be 2 dozen

فقط یه ساعت مونده که بشم 24 ساله حس بزرگ شدن دارم امسال ، الان نشستم دارم یه مقاله می خونم که باید تا فردا تموم شه آره آدم شب تولدش که درس نمی خونه اما کار بهتری پیدا نکردم .... وسط کار هر از گاهی یه دوستی ، فامیلی زنگ می زنه و از تنهایی در میام ... گاهی هم با یکی در مورد انرژی اتمی و شورای امنیت حرف می زنم ... هیچ وقت آرزو نکردم که ایرانی نباشم اما گاهی فکر می کنم مثلن اگه تو ترینیداد به دنیا آمده بودم چند بار توی زندگیم به این فکر می کردم که ما باید بمب اتمی داشته باشیم یا نه !!! یا چند بار مجبور می شدم واسه هم خونه ای هام توضیح بدم که رییس جمهور ما چرا اینقدر چرند می گه !!! نمی دونم شاید اونوقت الان تو فکر این نبودم که نکنه آمریکا حمله کنه ..... خوب من کم کم می رم به دنیا بیام ... مشهد ، بیمارستان مادر ...